سفر

اولا فرارسیدن ماه مبارک رمضان رو به همه تبریک می گم. به قول یاسین خدا کنه فرقش فقط به روزه دار بودنمون نباشه.  

روز جمعه به اتفاق برادر شوهر وخونوادشون از جاده ایذه به سمت چغاخور (یه جایی نزدیکه شهرکرد) راه افتادیم. من از این جاده اون وقتا که مجرد بودم کلی خاطره داشتم و بعد از 13 سال برام تجدید خاطره شد. بیشتر از همه این جاده من رو یاد یکی از دانشجوهای قدیمی بابام که همشهری بابا بود و از اون وقتا که من همقد هستی بودم با ما رفت وآمد داشت،انداخت. وقتی دبیرستانی بودم چند بار با ما اومدو کمک بابا این جاده رو رانندگی می کرد ولی تو اوج جوونی با یه تصادف دو تا بچه اش رو یتیم کرد. خیلی تو جاده دلم گرفته بود کلی براش فاتحه خوندم ولی بازم بغض داشت خفم می کرد. این دخترای منم با این آهنگای رپ مگه می ذاشتند آدم تو حال خودش باشه باباشونم که سلیقه ی آهنگ گوش دادنش کاملا با من متفاوته تاحالا تو تمام مسافرتا سر آهنگ گوش دادن،خصوصا آهنگ های رضا صادقی با هم دعوامون میشه. بگذریم واقعا طبیعت چهارمحال دیدنیه. باغ های گردو ومیوه اونجا خیلی زیاد بود اتفاقا آقای همسر و داداشش و همسرش کنار باغ های گردو وسیب و انار که نزدیک جاده بودند می ایستادند و میوه می چیدند منم به قول خودشون هی غر غر می کردم که باید از صاحب اینجا اجازه بگیریم وگرنه حرامه ولی مگه کسی گوشش بدهکار بود منم لب به هیچ کدوم نزدم جز یه باغ سیب که صاحبش اومد خیلی مهربون بود وگفت هرچی می خواید بچینید وبخورید. یه بارم آی ضد حال خوردن همشون نشستند کنار یه باغ گردو خواستند گردو بچینند که یهو یه آقای اومد گفت من صاحب باغم برا اینکه نشستید تو باغ باید کرایه بدید،منم فراوون ذوقیدم. البته چند روز بعد خواهرم تلفن زده بود و داشت در مورد یکی از اقوام که چند ماه بود ازدواج کرده بود صحبت می کرد ومی گفت دقت کردی 180 درجه چرخیده وعوض شده خلاصه منم از خدا خواسته مشغول شدم که آقای شوهر از اون طرف گفت: خانومی که هی حلال وحروم می کنی،حالا که خودت داری غیبت می کنی! دیدم بنده خدا راست می گه. یه وقتای آدم انگار بعضی از کارا رو بدتر می دونه ولی همون روز تصمیم گرفتم، سعی کنم دیگه غیبت نکنم واز اون مهمتر زود راجع به آدم ها قضاوت نکنم چون یکی از عادتهای بد من ،اینه که وقتی یکی رو میبینم یا چیزی می شنوم تو مغزم سریع تجزیه تحلیل می کنم و قضاوت می کنم. هرچند الان مدتهاست سعی کردم قضاوتم رو با کسی درمیون نذارم ولی هنوز نتونستم از قضاوت کردن وتجزیه تحلیل ذهنیم به طور کامل خلاص بشم.  

سر خاک مامان بزرگ و بابا بزرگمم رفتم البته چون همسری عجله داشت اونجوری که دلم می خواست نتونستم اونجا بمونم. به جرات می تونم بگم مامان بزرگم یه فرشته بود با اینکه وقتی فوت کرد من فقط 10 سالم بود ولی هنوز مهربونی وخوبیش از یادم نرفته. یادمه مامانم انقدر که برا فوتش گریه کرد برا فوت مادرو پدر خودش گریه نکرد. 

دو روزم اصفهان بودیم وکلی از جاهای تاریخی اصفهون رو دیدیم و همچنین بعد از 10سال خونه ی عمم رفتم . بعد از اون هم رفتیم شیراز پیش خونواده ی آقای همسر.  

یه روزم بهشت گمشده رفتیم. اونجا چون باید یه کمی پیاده روی و کوه پیمایی کرد پر از خر بود (قابل توجه بعضی ها) برا بردن وسایل . جای قشنگی بود ولی حیف که مردم کثیفش کرده بودند. جالب اینه که همراه های ما همش نق می زدند اینجا چقدر کثیفه ولی خودشونم تو آب هسته ی میوه هاشون رو می ریختند، منم که شده بودم آشغال جمع کن . بچه ها رو تونستم درست کنم آشغال نریزند ولی بزرگا درست نشدند.  

تو شیراز یه پسر دست فروشی بود از این پیله ها که می چسبند بهت خدا و پیغمبر رو قسم می دند که ازشون یه چیزی بخری حقیقت منم چون کوچیک بود دلم سوخت و اون چیزرو هم لازم نداشتم بهش یه هزاری دادم گفتم بی خیال برو. بهش بر خورد پول رو پرت کرد . گفت: من گدا نیستم دارم کار می کنم پول دربیارم. از عزت نفسش خوشم اومد برام جالب بود که با وجود اینکه انقدر پیله بود ولی دست به گدایی نمی زد.   

با اینکه مدتها بود حس می کردم چون از خدا دور شدم نمی تونم یه دعا وقران درست ودرمون بخوانم وهرچی هم می خواندم به دلم نمی نشست ولی زیارت شاهچراغ انقدر بهم چسبید یکی دوساعت اونجا نشستم وقران خوندم و براتمام دوستام وخونواده هاشون دعا کردم واز خدا خواستم همیشه سالم و موفق وخوشحال و راضی باشند.

نظرات 10 + ارسال نظر
بیدل شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

پس الحمدلله سفر خوش گذشته. ولی شما هم ظاهرا مثل من مخالف آشغال ریختن هستین. منم وقتی رفتیم سفر بهشون گفتم هر کی آشغال بریزه جریمه نقدی میکنمش. همینکارم کردم. کلی سود کردم.ههههه. البته جریمه نقدی رو از جونشون آبمیوه کیک میگرفتم برا هممون.

ممنون خوب بود جای شما خالی.
درضمن بیدل جان تو شاهچراغ برا تو هم خیلی دعا کردم از خدا خواستم هرچی از خدا می خوای بهت بده.
اتفاقا من به آقای همسر گفتم هر آشغالی بریزی ۲تومن ازت می گیرم جلوم نمی ریخت اما تا حواسم نبود خودش و زن داداشش و داداشش به هم علامت میدادند روش اون طرفه بریزیم. درضمن جریمش رو پرداخت نمی کرد.

یاسین شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:37 ب.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

سلام. اینطور که معلومه خیلی بهتون خوش گذشته خوب الهه شکر. ولی شنیدن آهنگای رضا صادقی توی جاده یه حال دیگه ای می ده به آدم مگه نه؟؟؟

سلام
ممنون خوب بود. آره منم که کم نمیارم با گوشی تموم آهنگای رضا رو از رو موبایلم گوش دادم و بلند بلند باهاش می خواندم آقای همسرم بنده خدا تصور کن آهنگ سوسن خانوم رو از ضبط گوش میداد همزمان صدای بنده رو که آهنگای رضا رو بلند می خوندم تحمل می کرد. آخرش گفت بیا آهنگای فرهاد وسیاوش قمیشی رو گوش بدیم منم گفتم الان فقط حس آهنگای رضا صادقی رو دارم .

بیدل شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

شما هم باید تحریمشون کنید و دفعه دیگه باهاشون نرید سفر تا این عادتو ترک کنن. خیلی بده آدم تو طبیعت آشغال بریزه. چی میشه اگه یه پلاستیک داشته باشیم و آشغالا رو بریزیم توش و بذاریم تو ماشین و بعد بندازیم تو سطل آشغال. امان از دست این مردم...

چشم حتما به پیشنهادت فکر می کنم. اما می دونی که تو اسلام زن باید به حرف شوهرش گوش بده و هرجا می گه بره. بابا جان من هر جا پیاده هم می شدیم پلاستیک دستم بود ولی انگار کیف می کردند بریزند رو زمین وقتی هم چپ چپ نگاهشون می کردم می گفتند ببخشید حواسمون نبود. جالب اینه که خودشون بیشتر از همه برا کثیفی طبیعت غرغر می کردند.

محمد شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ب.ظ http://mohamed.blogsky.com/

سلام
خوشحالم خوش گذشته ! خرا رو که گفتی کجا دیدی اما گ ر ب ه ها رو نگفتی!))

به نظر من ماشین ملک شخصیه اونیه که داره رانندگی میکنه پس دختر جون ساکت بشین همون اهنگ ضبط رو گوش کن و دعوا هم نکن. پلیر رو هم از گوشت دربار و اینقدر رضا جون گوش نده!))

جالبه منم هروقت برا یکی حلال و حروم میکنم بلافاصله کاری میکنم که خودم خیط میشم.) راستی خوشم اومد که از باغ مردم نمیخوردی جدن اشکال داره!

آقای شوهر به چه سبک موسیقی علاقه دارن؟

التماس دعا.

سلام
ممنون جای شما خالی. شوخی کردم کی گفته تو مثل خری؟؟؟ گربه رو هم که همه جا فراوون میشه دید. تازه خیلی خوبه که هر کی هرجا میره نخوادم یادت بیفته ،مجبوره یادت باشه.
برات دعا می کنم ایشالا به زودی با یکی همسفر بشی برات هی آهنگای دلمدیمبویی بذاره تا درک کنی. البته بگم من بعضی وقتا دوست دارم چرند وپرندم گوش بدم ولی وقتی تو فاز رضا صادقیم بمیرم نمی تونم رضا گوش ندم.
آره گند زدم درسته. می دونی محمد خیلی سخته غیبت نکردن. نمی دونم اشکال داره یا نه ولی به نظر من اگه صاحبش راضی نباشه داره.
اما آقای شوشو بندری رو موقع رانندگی بیشتر از هر سبکی می پسندد ولی وقتی از اون خیلی خسته شد به گوش دادن فرهاد وسیاوش قمیشی راضی میشه. البته این سفر بچه ها حاکم ضیط بودند و با آهنگای رپ خفه شدیم.
محمدهرچند خودم بیشترمحتاج دعام ولی جدا همیشه برای تو وبانو وبچه های گلت دعا می کنم.

سام شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:25 ب.ظ http://www.ali-canter.blogsky.com

به ما سری بزن
سام
09380104668

بیدل شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:38 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

بانوجان سی سخت هم رفتین؟ غار یخی؟ کوهرنگ؟ اینا رو ما چن سال قبل مجردی رفتیم کلی حال داد.
در مورد جوابی که به کامنت محمد داده بودین در مورد غیبت: خداوند در قرآن میفرماید: ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ) ججرات/12
ای کسانی که ایمان آورده اید، از خیلی از گمانها بپرهیزید، بدرستی که بعضی از این گمانها، گناه هستند، و تجسس نکنید، و عده ای از شما غیبت عده ای دیگر را نکند، آیا هیچ کدامتان دوست دارید که گوش برادرش را در حالی که مرده است بخورد؟ یقینا که از این کار بدتان می آید، پس تقوای خدا پیشه و یقینا خدا توبه پذیر و مهربان است.
پس غیبت صد در صد حرامه.
پیامبر میفرماید: "أَتَدْرُونَ مَا الْغِیبَةُ؟" قَالُوا: اللّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ: ذِکْرُکَ أَخَاکَ بِمَا یَکْرَهُ" قِیلَ: أَفَرَأَیْتَ إِنْ کَانَ فِی أَخِی مَا أَقُولُ؟ قَالَ: إِن کَانَ فِیهِ مَا تَقُولُ، فَقَدِ اغْتَبْتَهُ. وَإِنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ، فَقَدْ بَهَتّهُ".
آیا میدانید که غیبت چیست؟ اصحاب گفتند: خدا و رسولش بهتر میدانند. فرمود: در مورد برادرت در غیابش چیزی بگویی که بدش می آید. سوال کردند: اگر چیزی که میگوییم در او وجود داشته باشد چه؟ فرموند: اگر چیزی که میگویی در او وجودداشته باشد، او را غیبت کرده ای و اگر در او وجود نداشته باشد بر او بهتان و افترا بسته ای.

این سفر سی سخت نرفتم ولی پارسال و سه سال پیش رفتم. خیلی قشنگ بود. آبشار مارگون هم واقعا دیدنی وعجیبه .
این سفر کوهرنگ رفتم خیلی عالی بود انقدر عکس های خوشگلی هم از اونجا گرفتم. ولی خودم وبچه ها بعد از کوهرنگ ،وحشتناک آفتاب سوخته شدیم وچون خیلی تو آب سرد اونجا راه رفتم سرما خوردم.
می دونی بیدل جان همه ی این ها رو می دونم ولی بعضی وقتا یادم می ره. البته دارم تمام تلاشم رو می کنم که غیبت نکنم و تو ذهنمم آدما رو قضاوت نکنم. همین دیروز یاده یه موضوعی می افتادم و تو ذهنم یه نفر رو مقصر می دونستم ولی همون لحظه پشیمون شدم واستغفار کردم و سعی کردم از ته دل اون طرف رو مقصر ندونم ولی وجدانی خیلی کار سختیه اتفاقا تصمیم گرفتم اگه از این فکر ها اومد تو کلم وکسی رو مقصر دونستم خودم رو جریمه کنم ولی هنوز نمی دونم به چی؟؟؟ که سخت باشه و اثرش زیاد باشه.

بیدل شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

سلام بر بانوی خرداد. با رمضان در تاریخ آپم.قشنگه. تشریف بیارید.

سلام بیدل جان می رسیم خدمتتون.

سحر یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ق.ظ http://saharri.blogsky.com

غیبت نکردن خیییلی سخته اعظم.. متاسفم ازین عادت ترنگه ما ایرونیا...
و درباره قضاوت نکردن کاملا باهات موافقم. منم مدتهاست سعی میکنم هرگز کسی و چیزی رو قضاوت نکنم..
خیلی شانس آوردی با من همسفر نبو.دی . چون من در حین پخش آهنگای رپ و بندری باهاش میخونم و قر میدم و دادارا دودور و سوت هم راه میندازم...

آره سحر خیلی کار سختیه.
سحر الان خیلی وقته سعی کردم اگرم کسی رو تو ذهنم قضاوت کردم نگم اما هنوز نتونستم ذهنم رو هم درست کنم.برا بیدل مفصل نوشتم.
نگو گلم من از خدا میخوام با تو نباتت همسفر بشم. اتفاقا منم وقتی حس آهنگای رپ رو داشته باشم همین کارا رو می کنم ولی اگه حال وهوای رپ رو نداشته باشم وای....

بلوط یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ

سلام مهربون
طاعاتت قبول - امیدوارم سفر هم به شما هم به همراهانتان خوش گذشته باشه
خدا رفتگانت رو هم رحمت کنه خیلی خوبه که تونستی یه سری بهشون بزنی
من خودم سراپا گناهم اما هم چیدن دسترنج مردم و هم غیبت کردن دیگران اشکال داره ولی در کل من در حد اظهار نظر در این مورد نیستم
در ضمن رضا آهنگهای بسیار زیبایی هم داره اونا رو به همسری معرفی کن شاید خوشش اومد مثل آهنگ توی آغوش تو آرامش من ...

موفق باشی

سلام
ممنون عبادات توهم قبول باشه.
مرسی بلوط جان.
می دونی بعضی گناه ها انجام ندادنشون آسونتره ولی بعضیا خیلی سختندمثل غیبت.
به نظر من که تمام آهنگای رضا خوشگلند اما همسری آهنگ غمگین دوست نداره.
ممنون

بیدل دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:38 ق.ظ http://sonnat.blogsky.com

سلام بر بانوی خرداد.
با روزه ی زبان آپم. تشریف بیارید.

چه بحث خوبی اومدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد